سورپرایــــــــــــــــــــــــز...!!!! خالم اینا برا طوطی شون...آقا شیدا؟!(علت این نامگذاری رو توی پ.ن شماره ی ۲۰ میگم)!! جفت پیدا کردن..!!! آخه دیدن آقا شیدا بسی تنهاست و هی جیغ و ویغ میکنه از تنهایی و اینا...تصمیم گرفتن که براش یه زنِ خوشگل و کدبانو بگیرن تا آقا شیدا از تنهایی در بیاد و اینقد جیغ بنفش نکشه گاه و بی گاه...!! امروز عصر هم رفتیم پاگشا...!!! کادو هم بردیم به خدا...!!! مامانم دو تا سیب و یک گلابی گذاشت تو پاکت فریزری و برداشتیم و بردیم خونه خالم اینا تحت عنوان:کــــادوی عروسی..!! خالمم سیبو قاچ کرد یکی داد به عروس خانوم...یکی به آقا دوماد..!!(که البته ناگفته نماند که طولی نکشید ... ظرف کمتر از ۳ ثانیه عروس خانوم تیکه سیبِ شویشان را قاپیدند..!! حالا میگم اینم)!! خلاصه تمام مدت به مقایسه ی این دو نوگُلِ نو شکفته گذشت..!!! اسمِ عروس خانوم هست:می تی...!! می تی و شیدا...!!! این می تی خانوم این مشخصات رو دارا هستند(طبق بررسی های به عمل آمده..صد در صد معتبر..!!) بی فرهنگ خپل کثیف تنبل بی خاصیت بوگندو پچل بی دستواره آسمون جل پر و بال پلاسیده چاق اهل بخور و بخواب به صورت دائم الوقت(همش باید یه چیزی بش بدن بخوره بعدم تف میکنه رو زمین...!) والخ... خصوصیات مستر شیدا: سوسول پاستوریزه اهل ادب و فرهنگ شاعر با شعور با کمالات کروات زده تمیز با کلاس از این تیپ طوطیا که مداما پر و بالشونو تمیز میکنن حساس غم گسار اهل خانواده(اما نه زن و بچه و اهل و عیال و خونه اجاره ای و بخاری نفتی)!!!خونواده منظور:مامی و پاپا و آجی...!!! و الخ... خلاصه این دو تا واقعا دیدنی اند..!! زمانی که شیدا مشغول غذا خوردنه...زنش میاد همه رو ورمیداره میبره یه گوشه با حرص و ولع نوش جان می کند و شیدا تا ســـــاعت ها از خود میپرسد:پَ این غذا من کـ ـ ـ ـو..؟؟؟!!! و هرگز به جوابی نمیرسد و نخواهد رسید...!!! جوری که خالم تعریف میکردن...گاه گداری شیدا از بس زیر فشار های روانیِ حاکی از هم نشینی با یک موجودِ غریبه و بی فرهنگ قرار دارد منتظر است تا یک نفر پیدا شود این در حیات خلوت را باز گشاید و او پرررررر بکشد به آن تیرچه ی آهنی و تا میتواند خودش را با خواندن شعرهای شکسپیر و حسین پناهی تخلیه ی روانی کند...!! حالا..!! ما را چه به زندگی این دو موجودِ افسانه ای؟! مهم اینست که دست به دست هم دهیم و جوانانِ این ممکلکت را راهیِ زندگی ای نو...با طرحی نو کنیم...!! به امیدِ هرچه بازتر شدن بخت جوانان..!!! پ.ن شماره ی ۲۰:از اولی که پای یک طوطی(در این جا شیدا مدّ نظر است)به خانه ی خالم اینا باز شد...به دلیلِ آگاهی نداشتن از نر یا ماده بودن این پرنده یا چرنده یا جونده...این اسم را بر روی این موجود گذاشتند و تا به امروز این اسم دست نخورده باقی ماند..)