هوای دور و برم تماما بوی مسرت میده....
هرجا پا میذارم حس می کنم دارم روی گلبرگای گل سرخ راه میرم....
وقتی تو آینه نگاه می کنم حس میکنم این آدم زیباترین دختریه که تا به حال دیدم....
به هرچیزی که دست میزنم دوست داشتنی ترین شی ءِ دنیاست....
اینجا همش بوی خوشبختی میاد....
یک سره جلوی چشام پرواز میکنن خاطره ها و حس هام....
تخت خوابمو که نگاه می کنم مثل تخت خواب رویاییِ پرنسس ها تو کارتون هاست...
وقتی چشمم می افته به صورت یکی از این آدم نماهای فرشته با خودم میگم چقده قشنگه...
مگه میشه یه آدم پر باشه از اینهمه زیبایی که نشه چشم ازش برداشت؟!
همه چی اینجا خوشمزس....
هرچی میخورم مزه ی نور میده....
هر کتابی که میخونم مطالبش فوری میره تو مغزم...
بدون اینکه مجبور باشم با دسته جارو فروشون کنم تو مغزم....!
اینجایی که من الان نشستم بهترین جای دنیاست...
خدایا این چه حسیه که من دارم؟!
بعضی وقتا همه چی میزنه به سرم...!!!
یه لحظه خودمو توی یه دنیا یا تو یه حسی میبینم که نمیفهمم اصل وجودیش چی چیه؟!
گاهی اوقات یه وضعیتی میشه که انگار دارم توی ۴ تا فصل طبیعت زندگی می کنم...
نمی دونم ولی الان و این لحظه حس می کنم خوشبخت ترین دخترِ این مملکتم....!!!
پ.ن:ولی به حمدالله این حسِ کاذب سریع رد میشه و مــــیره و به ابدیت می پیونده....!!
۹۱/۰۲/۰۴
۰
۰
مینا