بعد از چند شب و اندی به خانه ای برگشته ایم که عکسش در گوشه گوشه های جزواتِ درسی مان هویداست.به زیرش چمنی دارد به رنگِ قیر،و یک درِ ورودیِ زیبا دارد و سه خوابه است و دودکش هم ندارد.گاه گداری هم درختی،گلی،برگی در اطرافش می خرامد. . .
حیفمان آمد بدون درجِ حروف و کلماتی بر این صفحه ی مجازی بی گدار به خواب بزنیم و خدا می داند کی چنین پایی افتد که ما در این دریمی لندمان چهار زانو بنشینیم و از فرط سرما دندان هایمان را به هم بساییم.
امروز تمامی ابناءِ بشر،از پایان جهان در شب یلدا سخن می راندند و از تاریکی مطلق سه روزه و تابش اشعه های سمّی از سیاره ی مریخ و مو برداشتنِ کره ی زمین هیجان زده شده بودند و تمامیِ اساتیدِ ما صراحتا اعلام فرمودند کسی که دارای عقل سلیم باشد این حرف ها را باور نمی کند و هر دانه از ما دانشجویان،برای اثباتِ سالم بودن عقلمان،تمامی این اراجیف را از بیخ و بن نفی کردیم و فریادِ ای بابا ای بابا سر دادیم...اما در ضمیر ناخودآگاهمان،باورِ این اراجیف،بر نفیِ آنها می چربید.
تنها می توان دو نتیجه از این سخنان گرفت:
۱.یا ما احمقیم
۲.یا دیگران
و خوشبختانه از این دو حالت خارج نیست و اگر هم باشد،بنده از آن بی اطلاعم.
چندیست از تماشای آناناس در طبافی ها لذتی حاصل نمی آید و در این سرمای خشک،پرتقال را هوسی نیست و طبعمان گرایشِ فراوانی دارد به سوی توت فرنگی!! اما همین چند وقتِ پیش دو بسته توت فرنگی خریدیم و همه شان رنگشان پریده بود جز دو سه عدد که اعتماد به نفس کاذب داشتند.به هر حال،شاید فصلِ توت فرنگی تمام شده.که حتما شده.
در کلاس زبانِ عمومی،هنگامی که نوبت به تمرینِ جی می رسد،امانم نیست تا قید ها را معنی کنم.نجوم،منجم،ستاره شناسی و نوبت به قید که رسید شمره شمرده بگویم:به طرزِ ستاره شناسانه ای. و پس از آن دیگر سرم را بالا نگیرم.و همچنین برای بسطِ کلمه ی جهت یاب،بنویسم:کسی که جهت را یافت می کند...!!! و به بغل دستی ام هم این جمله را تلقین کنم.و پس از کلاس خود را مورد شماتت قرار دهم که چرا سنگین رفتار نکردم؟! و برای پرت کردن حواس خودم،بگردم و پاره گیِ جیبِ پالتو ام را بیابم و سرخوشانه استخوان هایم را به هم بچسبانم...!!!
تازگی ها به نوعی بلوزِ سورمه ای با موی چتریِ بلند لخت و شلوارِ جینِ آبیِ تیره علاقه پیدا کرده ایم و یک من پوستِ سفیدِ ناقابل...!!!
الساعه به این نتیجه رسیدیم که لوکیشنِ نوشتن،در روندِ مسیرِ ترشحاتِ مغز می تواند تاثیرِ به سزایی داشته باشد.
و خداوند بندگانی را بر روی زمین قرار داد برای زهر مار کردن احوالِ خلقِ خدا.
پایان،با نونِ خنده ایِ پیچ پیچی.
۹۱/۰۹/۲۶
۰
۰
مینا