پارتِ اولِ تماشای تی وی:
میس یونیورسِ امسال هم اعلام شد و برای همیشه یک سوال در ذهن من گذاشت که مگر میس یونیورسِ پارسال،چین نبود؟! پس چطور شد یکهو شد یک کشور دیگر با لباسِ نقره ای؟! و این را در ذهنم ثبت کردم که امسال شد آمریکا!! اگر سالِ دیگر شد یک کشورِ دیگر میروم و با قیچیِ خیاطی،پایینِ لباسِ مجریِ زشت این مراسم را می بُرم تا درس عبرتی باشد برای آیندگان!! مسخره کردن خودشونو!!! اون ونزوئلا ولی درست بود!!! جا دارد همین جا از مادر بزرگِ عزیزمان یاد کنیم که اگر این برنامه را میدیدند،تنها کسی که لباسش مورد تاییدِ ایشان قرار می گرفت لباسِ همین دخدره یو اس آ بود. چرا؟ چون هم آستین بلند بود هم پوشیده هم بلند!!! و بسیار خوشحال می شدند از اول شدنش!!
پارتِ دومِ تماشای تی وی:
جو فراست هم دیدیم و بسیار ناراحت شدیم و دلمان سوخت و خدا را شکر کردیم که بچه های ما اصلا وجود ندارند که بخواهیم بگوییم مثل این ها نیستند!!!
پارتِ سومِ تماشای تی وی:
دنیای گربه ها را هم دیدیم و بسیار برنامه ی چندشی است..!! عق!!!
آغازِ سوزشِ چشم:
و ما امروز کلا با شبکه ی من و تو مأنوس شده بودیم و به این حقیقت واقف گشتیم که "نوسترا بی ناموس" اسمِ شایسته ای برای پیشگویِ پیرِ ماست.چرا که ما هنوز زنده ایم و داریم اراجیفی چند،بر این کامپیوترِ کاغذی درج می کنیم و آب در دلمان تکان نخورده!!! پناه بر خدا!!! و ما می توانیم این نتیجه را بگیریم که نه تنها در این زمانه ی بد،آدم های قالتاقِ فراوانی یافت می شوند،بلکه در اعصارِ گذشته هم از این جور آدم ها زیاد بودند!!! اما این یکی خیلی ناقلا بود که یک جهانی را گذاشت سرِ کار و به ریشِ همه ی ما خندید!!! بیچاره آن هایی که رفته بودند صد و پنجاه میلیون،پولِ بی زبون را داده بودند و دیشب و امشب،در پناهگاهِ استالین،اتاقکِ فولادین اجاره کرده بودند!!! آن هم با چه پرستیژی!!! چه دم و دستگاهی!! چه حساب و کتابی!!! اگر می شد عقل را هم به مانندِ کلیه اهدا کرد،بی شک من به عنوان اولین داوطلب برای اهدای این عضوِ گران قیمت برای این مردمانِ مستعد در شبکه ی بی بی سی ظاهر می شدم!!!
۹۱/۱۰/۰۱
۰
۰
مینا