توی انیمیشنِ شرکت هیولاها (یا همون کارخونه ی هیولاها) هزاران هزار در های رنگ و وارنگ بودُ در هرکدام از آن در ها دنیایی خوابیده بود...
هر کودوم از این فیلم هایی هم که من جنونِ دیدنشونو دارم یکی از اون دران با این تفاوت که وقتی درو وا می کنی و میری یه سرکی بکشی هیچ بچه ی جیغ جیغویی نیس که از زیرِ پتوی کوچولوش جیغ بزنه و انگشتای کوچولوش از ترس خشک بشه!!!
به هر حال،امروز صبح به طور تصادفی واردِ یک در دیگه شدم:
دره این شکلی بود:
آدماشم این شکلی:
۹۲/۰۴/۰۵
۰
۰
مینا