امروز صبح،به مدتِ حدودا چهلُ پنج دقیقه توانستیم در یک جاده ی آشنا طعم هر چهار فصل را با هم بچشیم.
یک میکسِ دلپذیرُ تکان دهنده از هنرنماییِِ بازی گونه ی آسمان.
تکه ای از جاده زمستانِ مطلق؛
تکه ای آن سو تر تابستان محض...
پاییزُ بهار هم در پی هم بی محابا می دویدندُ یک ماشینِ چابک حائلی میشد برای قایم شدنشان...
هم نشینیِ بی شیله پیله ی خورشیدُ برفُ یخ:
۹۲/۰۵/۲۰
۰
۰
مینا