آره،هانیبال،زیبا تموم شد.بعد از اون توی تاریکیِ بی حد و حصرِ آباژورِ کهنه م در به در گشتم دنبال سکوت بره ها،نبود! نباید می بود اصلا.نباید صد تا فیلم ساخته شه از یه کاراکتر،اومدیم و این یکی از اون یکی بدتر بود!نمیشه که عزیز من! مد مایکلسون خوب تونست،شاید یکی دیگه نتونسته باشه! خیلی جدی ام الان.خیلی! اونقد جدی ام که می تونم از الان تا فردا صبح بشینم با سقراط دیالوگ کنم با انبر دستی از لا به لای حرفامون حماقت بکشم بیرون،خطا بکشم بیرون.آخرشم برم همون خطاها رو بریزم رو سر خودم با این جدیت ام!