ممکن است من شاهزاده ام را پیدا کنم،اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند.

۴۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

مرغ خوردن یا خط 914 داشتن؟! مسئله اینست!!

وقتی یکی داره به کلاس و پرستیژِ بالای خط ۹۱۴ فکر می کنه و داره میمیره از حسودی که چرا همکلاسی قدیمیش دو تا از این خط باکلاسا داره ولی اون حتی یه دونه از این خط با کلاسا نداره،مزاحم افکارش نشین!! بذارید با خودش کنار بیاد و خوش خوشک مسئله رو حل کنه برای خودش!!! والا..!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

مرغ خوردن یا خط 914 داشتن؟! مسئله اینست!!

وقتی یکی داره به کلاس و پرستیژِ بالای خط ۹۱۴ فکر می کنه و داره میمیره از حسودی که چرا همکلاسی قدیمیش دو تا از این خط باکلاسا داره ولی اون حتی یه دونه از این خط با کلاسا نداره،مزاحم افکارش نشین!! بذارید با خودش کنار بیاد و خوش خوشک مسئله رو حل کنه برای خودش!!! والا..!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

ای دووووووست!! دلم لحظه ای با دلت روبروووست!!!

بلاخره امروز...پس از عملیاتی سرّی، لو رفتن رمز، جر خوردن وبلاگ، ترکاندنِ نظرات، غرق پنداری در افق، موفق به دیدارِ دوست شدیم! همین.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

ای دووووووست!! دلم لحظه ای با دلت روبروووست!!!

بلاخره امروز...پس از عملیاتی سرّی، لو رفتن رمز، جر خوردن وبلاگ، ترکاندنِ نظرات، غرق پنداری در افق، موفق به دیدارِ دوست شدیم! همین.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

امانت داری

از کتابی که سپرده بودم دستت،فقط یه جلد خشک و خاکی با یه ورق از یه تمرینِ گرامر باقی مونده بود. کتابارو برات گذاشته بودم توی یه پلاستیکِ تمیز و دورشو برات چسب زده بودم،"خودم" آوردم درِ خونتون دو دستی گذاشتم روی میزِ پذیراییتون. از اون موقع تا حالا یه ۶ ماهی می گذره. حالا دیروز به من میگی:کتابات تو انباری مونه.اینم کلید خودت برو چسب کارتن هارو دونه دونه وا کن و کتابتو از توشون پیدا کن. بهتم گفته بودم من بعده کنکور همه ی کتابامو می خوام. من الان واست متاسف نیستم... واسه خودمم متاسف نیستم.... واسه اون کاغذ پاره هایی متاسفم که یه زمانی کتابای من بودن و من روشون خوابم میبرد و یادگاری های دوران مدرسه و دست خط سمیرا و حمیده و سحر توشون حک شده بود...اما الان دارن توی اون کارتون های سنگین جون میدن...دونه دونه... تو هم با دهن روزه نشستی روی مبل و داری به یه بچه ی ۳ ساله توسری میزنی. یک سال از دوران پیش دانشگاهی و کتابای عمومیِ من توی اون انباری مُرد. ممنونم ای دوست!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

امانت داری

از کتابی که سپرده بودم دستت،فقط یه جلد خشک و خاکی با یه ورق از یه تمرینِ گرامر باقی مونده بود. کتابارو برات گذاشته بودم توی یه پلاستیکِ تمیز و دورشو برات چسب زده بودم،"خودم" آوردم درِ خونتون دو دستی گذاشتم روی میزِ پذیراییتون. از اون موقع تا حالا یه ۶ ماهی می گذره. حالا دیروز به من میگی:کتابات تو انباری مونه.اینم کلید خودت برو چسب کارتن هارو دونه دونه وا کن و کتابتو از توشون پیدا کن. بهتم گفته بودم من بعده کنکور همه ی کتابامو می خوام. من الان واست متاسف نیستم... واسه خودمم متاسف نیستم.... واسه اون کاغذ پاره هایی متاسفم که یه زمانی کتابای من بودن و من روشون خوابم میبرد و یادگاری های دوران مدرسه و دست خط سمیرا و حمیده و سحر توشون حک شده بود...اما الان دارن توی اون کارتون های سنگین جون میدن...دونه دونه... تو هم با دهن روزه نشستی روی مبل و داری به یه بچه ی ۳ ساله توسری میزنی. یک سال از دوران پیش دانشگاهی و کتابای عمومیِ من توی اون انباری مُرد. ممنونم ای دوست!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

من.تابستون.بیکاری.بیکاری.من.تابستون.

از شدت بیکاری این روزا خوابم میگیره!!! پارسال یه تبسمی بود،میومد خونمون با هم فیلم ترسناک میدیدیم و زرد آلو می خوردیم. امسال دیگه هیـــچ.!!! تا ساعت ۱۱ صبا خواب.بعد از ظهرم خوابمون میاد ولی جلو خودمونو میگیریم که نخوابیم عادت کنیم به نخوابیدن های ظهر.بعد...طرفای عصر...اینترنت تعطیل میشه من میمونم و بیکاری. دست میندازم دور گردن بیکاری جون و دوتایی با هم میپریم تو تخت خواب که بخوابیم!!! شب قبل،ساعت ۱ خوابم برده.امروز...۱۱ بیدار شدم.از ساعت ۱ تا ۱۱ صب میشه چه قد؟ باس بنویسم مغزم قد نمیده ریاضی حساب کنم. ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ میشه یازده ساعت(؟)(!) آره دیگه میشه یازده ساعت.از ۱ تا ۱۱ میشه ۱۱ ساعت. در صورتی که من یه جا خوندم نوشته بود شبا آدم باس ۸ ساعت بخوابه!!! حالا این به کنار. ۱۱ ساعت صب خوابیدیم.بعد از ظهرم ۲ ساعت.۱۱ به اضافه ی ۲ میشه ۱۱ ۱۲...میشه ۱۲ ساعت.بعد دوباره شبم ساعت ۱ میخوابیم...یا فوقش ۲. یعنی اینجانب روزی ۱۲ ساعت خواب مفید داریم!!! شب موقع خوابم سردرد داریم!! سردرد خفیف البته!! روزا موقع خوابم سردرد نا خفیف داریم!!! مال خواب زیادیه؟! آره دیگه لابد دیگه. آخه ما که عادت نداریم به تنبلی!! مغزمون ارور میده به جاش!! همش عادت کردیم از صب تا شب بدویم این ور بدویم اون ور!! حالا اینجوری مغزمون داره بهمون هشدار میده!! سردرد. باس یه کاری کنم. صبا زود بیدار شم. آره. باید صبا زود بیدار شم. مثلا ساعت ۸...یا فوقش ساعت ۹. بعد چیکار کنم ساعت ۹؟ هیچی.آشپزی که دیگه مامانم نمیذاره بکنم.ظرفم که نیست یه جز یه مختصری از یه لیوان با یه چاقو و یه قاشق چایی خوری.که اصن این سه تیکه ارزش شستن نداره. اینترنتم که صبا نمی چسبه.اینترنت واسه شبه.شب. پس... اینترنتم میذاریم برا شبا....آخر شبا...از لحظه ای که مامان میخوابه مراسم اینترنت گردی شروع خواهد شد. پس در طول روز چه کاری میمونه که انجام بدیم؟ کتاب خونی؟! آره ولی کتابم آدم فوقش ۱ ساعت یا ۲ ساعت می تونه بخونه. رمان کوری که تموم شد.بعده ۱ ماه خوندمش!!! یعنی من در طول تابستون می تونم ۲ تا کتاب بخونم همش؟! اگه داستانای زویا پیرزادو تموم کنم میشه دو تا کتاب.یعنی من تیر مرداد شهریور فقط دو تا کتاب خوندم!!! چه کارنامه ای!! پس... در طول روز باس یه کار دیگه کنم. خونه رو تمیز کنم. آره.!!! از صب ساعت ۹ پا شم.یا ۸.فرقی نداره زیاد.بعد خونه رو جارو کنم بعد گردگیری بعدم برم حموم. وای چه دختری!!! یعنی میشه به عبارتی... با آش و لاش کردن خودم می تونم خودمو خسته کنم که شبا سردرد نباشم و فرتی خوابم ببره و با سرگرم شدنم نیازی به خواب بعد از ظهر نداشته باشم. از همین الان شروع می کنم. از همین الانه الان!!! الان....وقتی که آهنگ دانلود شد.... اینترنت تعطیل میشه... بعد میرم کجا؟ میرم کجا؟ میرم....میرم.... آمممم... میرم ظرفارو بشورم!!! وقتی هم ظرفارو شستم میرم .. نمی دونم.... نمی دونم... واقعا نمی دونم. وای مغزم داغ کرد.موبایلمم وقتی زیاد باش کار می کنم داغ می کنه. وقتی موبایلم داغ می کنه خاموشش می کنم و دل و روده هاش اعم از باتری و درش رو میذارم جلو پنکه تا خنک شه. الان مغزمم مثل موبایلم داغه.... ....   پایان.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

من.تابستون.بیکاری.بیکاری.من.تابستون.

از شدت بیکاری این روزا خوابم میگیره!!! پارسال یه تبسمی بود،میومد خونمون با هم فیلم ترسناک میدیدیم و زرد آلو می خوردیم. امسال دیگه هیـــچ.!!! تا ساعت ۱۱ صبا خواب.بعد از ظهرم خوابمون میاد ولی جلو خودمونو میگیریم که نخوابیم عادت کنیم به نخوابیدن های ظهر.بعد...طرفای عصر...اینترنت تعطیل میشه من میمونم و بیکاری. دست میندازم دور گردن بیکاری جون و دوتایی با هم میپریم تو تخت خواب که بخوابیم!!! شب قبل،ساعت ۱ خوابم برده.امروز...۱۱ بیدار شدم.از ساعت ۱ تا ۱۱ صب میشه چه قد؟ باس بنویسم مغزم قد نمیده ریاضی حساب کنم. ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ میشه یازده ساعت(؟)(!) آره دیگه میشه یازده ساعت.از ۱ تا ۱۱ میشه ۱۱ ساعت. در صورتی که من یه جا خوندم نوشته بود شبا آدم باس ۸ ساعت بخوابه!!! حالا این به کنار. ۱۱ ساعت صب خوابیدیم.بعد از ظهرم ۲ ساعت.۱۱ به اضافه ی ۲ میشه ۱۱ ۱۲...میشه ۱۲ ساعت.بعد دوباره شبم ساعت ۱ میخوابیم...یا فوقش ۲. یعنی اینجانب روزی ۱۲ ساعت خواب مفید داریم!!! شب موقع خوابم سردرد داریم!! سردرد خفیف البته!! روزا موقع خوابم سردرد نا خفیف داریم!!! مال خواب زیادیه؟! آره دیگه لابد دیگه. آخه ما که عادت نداریم به تنبلی!! مغزمون ارور میده به جاش!! همش عادت کردیم از صب تا شب بدویم این ور بدویم اون ور!! حالا اینجوری مغزمون داره بهمون هشدار میده!! سردرد. باس یه کاری کنم. صبا زود بیدار شم. آره. باید صبا زود بیدار شم. مثلا ساعت ۸...یا فوقش ساعت ۹. بعد چیکار کنم ساعت ۹؟ هیچی.آشپزی که دیگه مامانم نمیذاره بکنم.ظرفم که نیست یه جز یه مختصری از یه لیوان با یه چاقو و یه قاشق چایی خوری.که اصن این سه تیکه ارزش شستن نداره. اینترنتم که صبا نمی چسبه.اینترنت واسه شبه.شب. پس... اینترنتم میذاریم برا شبا....آخر شبا...از لحظه ای که مامان میخوابه مراسم اینترنت گردی شروع خواهد شد. پس در طول روز چه کاری میمونه که انجام بدیم؟ کتاب خونی؟! آره ولی کتابم آدم فوقش ۱ ساعت یا ۲ ساعت می تونه بخونه. رمان کوری که تموم شد.بعده ۱ ماه خوندمش!!! یعنی من در طول تابستون می تونم ۲ تا کتاب بخونم همش؟! اگه داستانای زویا پیرزادو تموم کنم میشه دو تا کتاب.یعنی من تیر مرداد شهریور فقط دو تا کتاب خوندم!!! چه کارنامه ای!! پس... در طول روز باس یه کار دیگه کنم. خونه رو تمیز کنم. آره.!!! از صب ساعت ۹ پا شم.یا ۸.فرقی نداره زیاد.بعد خونه رو جارو کنم بعد گردگیری بعدم برم حموم. وای چه دختری!!! یعنی میشه به عبارتی... با آش و لاش کردن خودم می تونم خودمو خسته کنم که شبا سردرد نباشم و فرتی خوابم ببره و با سرگرم شدنم نیازی به خواب بعد از ظهر نداشته باشم. از همین الان شروع می کنم. از همین الانه الان!!! الان....وقتی که آهنگ دانلود شد.... اینترنت تعطیل میشه... بعد میرم کجا؟ میرم کجا؟ میرم....میرم.... آمممم... میرم ظرفارو بشورم!!! وقتی هم ظرفارو شستم میرم .. نمی دونم.... نمی دونم... واقعا نمی دونم. وای مغزم داغ کرد.موبایلمم وقتی زیاد باش کار می کنم داغ می کنه. وقتی موبایلم داغ می کنه خاموشش می کنم و دل و روده هاش اعم از باتری و درش رو میذارم جلو پنکه تا خنک شه. الان مغزمم مثل موبایلم داغه.... ....   پایان.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

you should choose that

من نباید الان فیلم غمگین می دیدم که آخرش با مردنِ همه تموم شه. و من نباید الان آهنگ اولی رو برای گوش دادن انتخاب می کردم،باید میزدم آهنگ دومی. همه ی مسیرا همین جوری انتخاب میشن تو زندگیِ من. و خواهند شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

you should choose that

من نباید الان فیلم غمگین می دیدم که آخرش با مردنِ همه تموم شه. و من نباید الان آهنگ اولی رو برای گوش دادن انتخاب می کردم،باید میزدم آهنگ دومی. همه ی مسیرا همین جوری انتخاب میشن تو زندگیِ من. و خواهند شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا