در حالِ گذر از شنبه ای هستیم که کمی تا قسمتی به اوضاعُ احوال سه شنبه ها شبیه است.با اندکی تفاوت های جزئی در ظاهرُ باطن.از همان شنبه هایی که باید پنجره را تا آخرین حد باز گذاشت.
با صبحی آغاز شدیم که نمِ نمناکِ پاییزی مان رو به افول نهاده بودُ امیدمان بر آن بود تا خیلی فِرِش،روزمان را مزین کنیم به قورت دادنِ لقمه های بزرگِ علم،منتها هنوز بقایای یک پاییز،توی حلقمان گیر کرده بودُ یک عالمه برگِ زردِ خشک شده ی کاغذ گونه ی شکننده ی آسیاب شده،راهِ قورت دادنِ ابناءُ اصنافِ آفریده های کردگار را بسته بود.نمی شد چیزی را قورت داد و همین مایعکِ کم مایه ی ذاتیِ هر جنبنده ی زمینی نیز،با مشقت فراوانُ رنجُ صورت پیچیدگی و چشم بیرون افتادگی انجام می شد.
ظهرمان هم با یک سری چپُ راست شدن در سنگ های خوش برُ رویِ در میانِ ریاحین افتاده ی خوشگل!! و حملِ اَسَفناکِ یک فلاکسِ سفیدی که آنقدر پیشرفته بود که قابلیت آنُ آف شدن داشتُ توی دستِ لرزان و عصبناکِ ما لَه لَه می زد برای آبِ جوش،گذشت.
و اما عصر،عصرمان نیز با نعره ی یک کودکِ بیرون شروع شد،و با نعره ی یک کودکِ درون به اتمام رسید.به اضافه ای اینکه هنوز حس می کنیم سوزنِ آمپولی که زده بودیم با برگ ریزه های توی حلقمان اُخت شده اند و همان جا مقیم شده و موجباتِ شادمانیِ هرچه تمام ترِ عناصر طبیعی و غیر طبیعی شده اند و ما اینجا نظّاره گرِ لهوُ لعبِ این نوگل های هستی می باشیم آن هم در غــــــایتِ شکیبایی!!!و جالب تر اینکه هنوز آدابُ رسومِ چهار عدد قرص خوردن را به طورِ هم زمان بلد نیستیم.فکر می کردیم آنقدر با کلاس هستیم که به یک جرعه تمامیِ اقسامِ اقراص را،در اندازه های مختلف،و صد البته با هندسه ها و زوایای مختلف را در بکشیم و لیوانمان را هم به رسم ادب در مقابلِ منطق الپروانه مان وارونه بگذاریم!!!
شبمان هم که خاک بر سرش کنند تلافیِ تمام عتاب های روزانه مان را در آوردُ ما را در بهبهه ی تنگ دلی،و فراخیِ دل،و بی دستُ پایی،و بی کجایی،و ورود به وادیِ اندیشه،تکُ تنها ول کرد...! و هنوز هم این شبِ گرانمایه ادامه دارد و قرار است که فردا دمدم های ساعتِ 5،تمام شودُ منِ بیچاره ای که تا کنون خویشتن را سهروردی می پنداشتمُ اکنون اندازه ی پشّه ای نمی فهمم،کتابِ نفیسِ منطق الطیرم را بزنم زیرِ بغل و باز هم برگ های آسیاب شده را قورت بدهم...
نکته ی ادبیاتی:من بعد،به جای واژه ی سخیفِ "کچل" بگویید: سر خلوت،یا سر خلوتی.شیک تر است.این از من به شما!