....
خب دیگه...!!!
نتیجه های ملی هم امروز صبح دیدیم...!!! بعد از خوردن صبحانه متوجه شدیم که اس ام اس بابا راست بود....
خب...اونی که میخواستم نـ ـشـ ــد....ولی اونی هم که نمیخواستیم نـ ـشـ ــد....
آزاد که زبان و ادبیات فارسی قبول شدم...ملی هم باز زبان و ادبیات فارسی قبول شدم...!!! انگار این زبان و ادبیات فارسی این گلوی ما رو سفت چسبیده و میگه:مینا... من ولت نمیکنم...!! هرجا بری باهاتم!!(بهتر شد چون اینجوری دیگه کاسه چه کنم چه کنم نمیگیرم دستم که حالا کدومو برم؟؟!!!)!!!
ولی خدا رو شکر رشتمو دوست دارم...بعد از روانشناسی این رشته مدّ نظرم بود...!! در اصلم مهم رشته اس...!!!
3 همکلاسی ِ عزیزمان هم بلاخره یه جایی قبول شدن دو تا شون پیام نور اون یکی بیرجند..!! منم که ملی...!!!
فقط صابون خانوم از رشته اش خوشش نمیاد...از شهرش چرا..ولی رشته اش نه....(من بر عکسم از رشته ام خوشم میاد ولی شهرم....(که اونم بهش عادت می کنم مشکل حادّی نیست)...خب!!! کجا بودیم؟؟ آهان صابون خانوم...!!! صابون خانوم مدیریت دولتی قبول شده...میخواست مدیریت صنعتی قبول شه...ولی مدیریت دولتی قبول شده...منم امروز زنگ زدم باهاش صحبت کردم ولی خوشحال بود...فک کنم راضی شده...دختر خوب به این میگن..!! راضیه به رضای خدا!!!نه مثل یه بنده خدایی همش ناشکری کنه و بزنه تو سر ِ خودش که چرا اونی که میخواسته نشده..!! به قول بابام:آدما خیلی چیزا میخوان ولی خب!!! بهش نمیرسن..!!!من خودم...وقتی بچه بودم...اسکیت میخواستم!! ولی بهش نرسیدم...الان مردم..؟؟!!! نه...!!! والا...!!!
آره دیگه...
خب...!!!
دیگه چی میمونه...؟؟
آهان..!! دوشنبه ی هفته آینده باید بریم واسه ثبت نام..!!! خدا کنه کلاسامون از بهمن شروع شه چند ماه دیگه هم به همین یللی تللی هامون ادامه بدیم..!!! آخه خیلی بهمون چسبیده...!!! جا داره بگم:هوای حوصله ی درس و مشق ابریست...!!!!
پ.ن:امروز مامان بزرگ و بابابزرگمم زنگ زدن...!!! یه دور با همه خونواده حرف زدن...!!!
پ.ن(2):امروز رفتیم سینما فیلم ِ "ورود آقایان ممنوع" رو دیدیم...!!!! خیلی با مزه بود..!!!! اون تیکه آخرش که بهاره رهنما میگفت:"....وااای آقای جبلی امروز انقد به من اضطراب وارد شد......" خیلی با مزه شده بود...!!! کلا بهاره رهنما تو این فیلم خیلی با نمک بود...!!!
ویشکا آسایش هم که مامان بابای گرام خیلی تحسینش کردن..!!!
کلا با دیدن این فیلم دلم واسه مدرسه تنگ شد یه لحظه...!!(ولی خدا رو شکر یه حس ِ لحظه ای بود..خیلی دووم نداشت...)!!!!