ممکن است من شاهزاده ام را پیدا کنم،اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند.

گل های طلاییِ ویــش

گل های بزرگُ طلایی که رو کاغذ دیواریشون بود؛هر کودومشون اندازه ی یک چهارمِ آرزوهاشون بود. . .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

از دل،از دل

از دل برود هر آنکه از دیده برفت . . . از دیده برفت هر آنکه از دل برود. . .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

از دل،از دل

از دل برود هر آنکه از دیده برفت . . . از دیده برفت هر آنکه از دل برود. . .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

when i was 19

Va nemidanam ta chand salegi bayad az pedaram bekhaham barayam neskafe bepardazad
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

when i was 19

Va nemidanam ta chand salegi bayad az pedaram bekhaham barayam neskafe bepardazad
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

مثل فیلم های بی سرانجامی

با توجه به جهانِ کوچکم که میل و رغبتِ شدیدی به تنوعات دنیوی دارد و هر لحظه به یک چیز خوش اشتها می گرددُ از این شاخه به آن شاخه می پردُ جسته گریخته از هر جامی جرعه ای می نوشدُ بی رحمانه به گوشه ای پرتش می کند ؛ اما در یک چیز سیری ناپذیر است و مقدمش را هروقت که بیاید گرامی می دارد آن هم چیزی نیست جز یک آهنگِ نابِ بکر..!! یک صدایی که "مثل خاطرات بد کردار تو سرم مثل بوق ممتد" شود!!! یا یک صدایی که در خلوتم بتوانم بهش بگویم:"تو سرم مثل پنکه می چرخی دم بکش رو اجاق چشم من"...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

مثل فیلم های بی سرانجامی

با توجه به جهانِ کوچکم که میل و رغبتِ شدیدی به تنوعات دنیوی دارد و هر لحظه به یک چیز خوش اشتها می گرددُ از این شاخه به آن شاخه می پردُ جسته گریخته از هر جامی جرعه ای می نوشدُ بی رحمانه به گوشه ای پرتش می کند ؛ اما در یک چیز سیری ناپذیر است و مقدمش را هروقت که بیاید گرامی می دارد آن هم چیزی نیست جز یک آهنگِ نابِ بکر..!! یک صدایی که "مثل خاطرات بد کردار تو سرم مثل بوق ممتد" شود!!! یا یک صدایی که در خلوتم بتوانم بهش بگویم:"تو سرم مثل پنکه می چرخی دم بکش رو اجاق چشم من"...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

سازندگی؛ماندگی؛مانندگی؟!

حدودا هر شش ماهی یک بار ما باید ری استارت شویم و در خود و چرا هست شدنمان تأمل کنیم و خلاصه در اثر به نتیجه نرسیدن کمی گریه کنیم و دو دستمان را بمالیم به صورتمان و از خودمان سوالاتِ ژرف اندیشانه بپرسیم و در حال حاضر احساس عصبی شدن کنیم و این مطلب را به ثبت برسانیم و برویم بخوابیم. دو روزِ دیگر هم برگردیم و این مطلب را بخوانیم و پشیمان شویم از اینکه چرا این چرندیات را به ثبت می رسانیم و مطلب پارلا را به خاطر بیاوریم و و و... امــّا؛چیزی که در آخر نصیبِ من می شود زمزمه ی شعر فروغ است با ریتمِ این آهنگ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

سازندگی؛ماندگی؛مانندگی؟!

حدودا هر شش ماهی یک بار ما باید ری استارت شویم و در خود و چرا هست شدنمان تأمل کنیم و خلاصه در اثر به نتیجه نرسیدن کمی گریه کنیم و دو دستمان را بمالیم به صورتمان و از خودمان سوالاتِ ژرف اندیشانه بپرسیم و در حال حاضر احساس عصبی شدن کنیم و این مطلب را به ثبت برسانیم و برویم بخوابیم. دو روزِ دیگر هم برگردیم و این مطلب را بخوانیم و پشیمان شویم از اینکه چرا این چرندیات را به ثبت می رسانیم و مطلب پارلا را به خاطر بیاوریم و و و... امــّا؛چیزی که در آخر نصیبِ من می شود زمزمه ی شعر فروغ است با ریتمِ این آهنگ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

تبسم در بعد از ظهر

بر کف برکه شتابان می گذرد سایه ی مبهم یک ماهی روی شن های سپید... ((ریچارد رایت))
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا