ممکن است من شاهزاده ام را پیدا کنم،اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند.

ز تو مرا پاسخی نیست.

مینو با صدای اکلیلی صورتی-بنفش اش برای منه وا رفته انشاهایش را خواند.تار موی کوتاه مجعدش مرا یاد گیاه جاودانه ی ستون اتاقم انداخت.و من مثل ساعتی پخته شده به سیاق آثار دالی در پوست خسته ام کش آمده بودم.صدای کودکانه ی شفافش مرا خنک می کرد. روزانه های خوشایندی مرا رقم نمی خورد این روزها.تنها توانستم با پست صابر ابر در اینستاگرام شخصی اش شاد شوم.فیلمی گرفته بود از پخته شدن سوپ در یک قابلمه ی کوچک.در حالی که یک موسیقی فوق العاده در حال پخش بود.دلم پر می زند برای این دلخوشی های کوچک.امروز با سروناز به طبقه ی سوم دانشکده رفتیم.مراد نبود.مریدان بودند دور و برش می گشتند.تاب رویارویی اش در تن رنجورم نبود.بعد به طور ناخواسته و کاملا غیر عادی برای یکی از اساتید خانمم مثل یک تازه بلوغ دوازده ساله لوس شدم.و قربان صدقه ام رفت.چند سلول لخته شده داشتم،چند ثانیه ای شدند پاپ کورن.و بعد...مرید نبود.همچنان مریدان،مریدان،مریدان... دلم موسیقی کر می خواهد با صدای بلند.با نوشیدنی ای گرم از اشک و شکر.دلم را میلی سمت گوشواره هایم نیست.برایم هم آنچنان مهم نیست که شطرنج بازها چرا آدم های عجیبی هستند.چگونه کارپف به کاسماروف باخته بود و دست در جیب در طول اتاق راه می رفت و اما کاسماروف با دست هایش سرش را گرفته بود.او برده بود.روان این آدمها همیشه روان مرا به هم می ریزد. ... در نجواهای زیر دوشی ام با تو،یک عالمه ضربه ی محکم از آب بود.غوغایی خفه،تاریک،بی رحم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

دوش گرفتن غصه ها را نمی شوید.

چند روزی می شود آدمی دیگر مهمان بند من شده.غل و زنجیرهایش هنوز تازه اند و پر سر و صدا.شب ها خوابم نمی برد از رنجی که او می برد.اما خوشبختانه او هم به مانند من از اهالی تاوان است.در آخرین حد یک سکوت خزیده زیر الوار مولکول های سنگین اکسیژن،که نمی گذارند تلخی ها زود بگذرند.روزی که من به این بند آمدم کسی نبود تا غل و زنجیر هایم را قل بدهد به گوشه ی دیوار.که راحت تر بتوانم استخوان هایم را با تیر آهن های این دیوارها یکی کنم.اکنون غل و زنجیر های من کهنه شده اند،و از فرط سایش کمی سبک تر،فرسوده تر. به امید پودر شدن هرچه زودتر زنجیرهایت،هم سلولی من.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

نخستین رویش

از تو، "به رستن های ابدی".
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

[عنوان ندارد]

از صبح این روز تا شام در مقنعه بودم. در مقنعه و اندوهت. ... گر گرفته ام...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

[عنوان ندارد]

و باز هم فصلِ بهار...و باز هم فصل پنجِ واکینگ دِد. و مفصلی چون من.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

اتمامِ بَه مَن

و بهمن نیز بر ما تمام شد.بهمنِ سهمگین.بهمنِ سنگین.بهمن سنگی.اسفندی را خواهیم خواست...سرشار از عاطلیُ باطلی.خواهیم خواست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

اتمامِ بَه مَن

و بهمن نیز بر ما تمام شد.بهمنِ سهمگین.بهمنِ سنگین.بهمن سنگی.اسفندی را خواهیم خواست...سرشار از عاطلیُ باطلی.خواهیم خواست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

احساس علیل بودن می کنم این جور وقت ها!

دلم می خواست برای یک بار هم که شده همت می کردمُ شکافت هایم را مصادفِ با شکفتن هایش نمی کردم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

احساس علیل بودن می کنم این جور وقت ها!

دلم می خواست برای یک بار هم که شده همت می کردمُ شکافت هایم را مصادفِ با شکفتن هایش نمی کردم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا

در گریز از عالمِ توجه

حال به هم زن ترین کیفیتِ گذشتن از مسیرِ معروفِ سردر تا دانشکده: جای اینکه نفهمی از کدوم دیوار پا به کودوم در گذاشتی،متوجه باشی که از کجا حرکت کردی. جای اینکه نفهمی خطِ مقنعه ت رسیده به فرقِ سرت،متوجه باشی که مقنعه ت تو مسیرِ استاندارد خودش قرار گرفته. جای اینکه عبورُ مرورِ آدمارو کنار خودت مثلِ شبح ببینی،متوجه باشی که آدما کنارت دارن راه میرنُ با موبایل حرف می زنن. جای اینکه ده بار تو مسیر شالتو بندازی رو زمینُ حواست نباشه و از روش رد شیُ موقعِ برگشتم که میخوای برش داری باز پاتو بذاری روش،متوجه باشی که شالت سرِ جاشه.امنُ امانُ مودبُ موقر. جای اینکه سنگ ریزه ها رو شوت کنی سمتِ باغچه،متوجه باشی که داری تو آسفالتِ محض راه میریُ سنگی در کار نیست. جای اینکه از کنارِ هر سطلِ آشغالی که رد میشی حیفت میاد بش نگی:ای برادر عقل یک دم با خود آر،دم به دم در تو خزان است و بهار!،متوجه باشی که اون فقط یه سطلِ آشغاله که اونجا نصبش کردن برا آشغالای ملت. جای اینکه نزدیک باشه بری زیرِ ماشین،اول به راست،سپس به چپ نگاه کنی و منتظر باشی تا ماشین مسیرِ طبیعیشو طی کنه و سپس تو به راهِ خودت بری. جای اینکه نفهمی چه جوری رسیدی خونه،بفهمی و متوجه باشی که از کدوم  خیابونا رد کردی،پشت چند چراغ قرمز ایستادی و الان نزدیکِ کوچه ای. جای اینکه نفهمیُ نفهمیُ نفهمیُ نفهمی،متوجه باشی که داری می فهمی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مینا